معجزه حضور دهها میلیونی در تشیع سردار سلیمانی در سراسر ایران، ثمره روح عظیم و زنده ایشان بود و جز این که روح عظیم او قلوب هشتاد میلیون ایرانی را فتح کرد، هیچ تحلیل دیگری در فهم این عظمت نمیتوان داشت. غروب خونین شهادت فرزند معنوی امام خمینی(ره) سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، که در […]
معجزه حضور دهها میلیونی در تشیع سردار سلیمانی در سراسر ایران، ثمره روح عظیم و زنده ایشان بود و جز این که روح عظیم او قلوب هشتاد میلیون ایرانی را فتح کرد، هیچ تحلیل دیگری در فهم این عظمت نمیتوان داشت.
غروب خونین شهادت فرزند معنوی امام خمینی(ره) سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، که در آستانه طلوع فجر رخ داد، تداعیکننده شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در آستانه تحقّق گام اوّل انقلاب، و حقیقتاً همانند آن «از الطاف خفیّه الهی» بود که در آغاز گام دوّم انقلاب به ملّت ایران عنایت گردید و این واقعه عظیم، زنجیره آخر و حلقه جاویدان تلاش این سردار شهید در تبعیّت از ولی فقیه زمان خویش، برای ورود انقلاب اسلامی به گام دوّم خویش است. [۱]
در دستگاه تدبیر الهی هیچ چیز اتّفاقی نیست و شهادت حاج قاسم در آستانه سالروز قیام ۱۹ دیماه -که قیامی ناشی از اندوه مردم در شهادت حاج آقا مصطفی، فرزند امام راحل(ره) بود- و همچنین تقارن چهلم این شهید گرانقدر با ۲۲ بهمنماه، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و سالروز صدور بیانیه آغاز گام دوّم انقلاب، در مسیر نصرت انقلاب اسلامی در آستانه ورود به مرحله جدیدی از زندگی خود، قابل تحلیل است.
تاریخسازی خواصّ اهل حق و خواص اهل باطل
بر اساس آنچه در بیانیه گام دوّم انقلاب اسلامی رهبر معظّم انقلاب مطرح شده است، انقلاب اسلامی در گام دوّم حرکت تاریخی و تمدّنی خود، وارد مرحله «جامعهپردازی» شده است. [۲] و یکی از عناصر مهمّ تاریخساز در مرحله «جامعهپردازی» در رویکرد اسلامی به فلسفه تاریخ، قهرمانان و نخبگان یا خواصّ جامعه هستند [۳].
خواصّ نقش مهمی در «مرحله جامعهپردازی» دارند. آنها با فهم دقیق آرمانها و ارزشهای مدّ نظر امام جامه برای تحقّق آن در حیات اجتماعی، واسطه میشوند و با ایجاد تشکیلات و طراحی اقدام متناسب، زمینه انتقال ایده و آرمانهای رهبران به جامعه و تحقّق آنها در جامعه را فراهم میسازند. این افراد با واسطه شدن میان رهبر و امام جامعه و امّت، از یکسو زمینه فهم جامعه از آرمانها و ارزشها را فراهم میکنند و از یک سو با برنامهریزی، زمینه همراهی و عمل جامعه با رهبر خویش را محقّق میسازند. [۴]
به تعبیر رهبر معظّم انقلاب خواصّ در لحظههای تاریخساز، در اتّصال امّت به امام یا انفصال و جدایی آنان، نقش اساسی ایفا میکنند. ایشان با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص) که میفرماید؛ «عموم افراد جامعه اصلاح نمیشوند مگر با اصلاح خواصّ آن» [۵] اشاره میکنند که «ایجاد یک فکر، یک گفتمان، یک جریان فکری در جامعه، به دست خواص جوامع است… آنها هستند که میتوانند فکر ملتها را به یک سمتی هدایت کنند که مایهی نجات ملتها شود؛ همچنان که خدای نخواسته میتوانند به سمتی ببرند که مایهی بدبختی و اسارت و تیرهروزی ملتها شود» [۶].
در طول تاریخ، همواره اولیاء الهی وجود داشتهاند و برای هدایت جوامع تلاش کردهاند، امّا تنها زمانی که خواصّ جامعه به تبعیّت از آنان پرداخته و واسطه امام و امّت شدهاند، جامعه حقیقی شکل گرفته و جامعهسازی محقّق شده است. چرا که «حرکت خواص، به دنبال خود، حرکت عوام را میآورد… تصمیمگیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظهی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظهی لازم، اینها است که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند!» [۷].
شهادت؛ تاریخسازترین نقش خواصّ جبهه حق
در این میان در سنّت الهی، قهرمانان جبهه حق علاوه بر این ایفای نقش در «جامعهپردازی» در حیات ظاهری خویش، با شهادت در مسیر نبرد حق و باطل، به فوز عظیم و حیات طیّیه الهی میرسند ولی با این کار نقشآفرینی آنها در مسیر نبرد حق و باطل و تحقّق تمدّن توحیدی تمام نمیشود و آنان علاوه بر رسیدن به حیات طیّبه اخروی به نقشآفرینی در همین عالم ظاهری ادامه میدهند. خداوند متعال، خطاب به پیامبر خویش(ص) میفرماید که «ای پیامبر مپندار که کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگار خویش روزی میخورند.» [۸] روشن است که این زنده بودن و حیات، صرفاً در عالم آخرت نیست چرا که پیامبر اکرم(ص) و مؤمنان همراه او در باور به معاد و حیات اخروی شهدا تردیدی نداشتهاند و چنین تأکیدی آن هم خطاب به شخص پیامبر(ص) صرفاً در مورد حیات آخرت، ضرورتی ندارد. لذا بلافاصله خداوند در آیه شریفه بعد در مقام استشهاد زنده بودن کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، بیان میفرماید که شهیدان «از آنچه خداوند از فضل خویش به ایشان میدهد شادماناند، و به کسانی که به ایشان ملحق نشدهاند، بشارت میدهند که [در پرتو ولایت الهی]، خوف و حزنی ندارند» [۹].
این حیات و زنده بودن و بشارت قرار است قوّت قلبی به پیامبر(ص) در میدان مبارزه باشد. این تنبّه به زنده بودن شهدا، در ارتباط با کسانی است که هنوز در میدان جهاد و نبرد حق علیه باطل هستند و بشارتی است به پیامبر(ص) که شهدا پس از شهادت خویش هنوز در میدان کارزار حیات دارند و نمردهاند و در مرتبه عالیتری به بشارت و امداد مجاهدانی که هنوز در مبارزهاند، میپردازند. در واقع نیروی جبهه اسلام با شهادت شهیدان کاهش نیافته بلکه مضاعف میشود.
شهید واسطه میان امام و امّت است برای امداد امام امّت در ایجاد حیات طیّبه الهی در جامعه. آری شهدا در همین عالم ما زندهاند، حامی مجاهدان حق هستند و در مرتبه عالیتری به نقش تاریخساز خود در وساطت میان امام و امّت ایفای نقش میکنند.
ایشان با رسیدن به حیات طیّبه و روح الهی و ارتباط با جامعه خود، این حیات طیّبه را به جامعه خویش القا میکنند و مسیر هدایت جامعه را فراهم میکنند و باطن این هدایت، شفاعت ایشان در عالم آخرت است. شهید با از خود گذشتگی و تبعیّت ولی خویش (امام معصوم(ع) یا نائب امام) در مرتبه عمل، خود را در ولایت امام فانی میسازد و با رسیدن به شهادت به مقام عند اللهی و فنای ذاتی میرسد و از این طریق جامعه را به این از خود گذشتگی و فنای در ولایت و توحید دعوت میکند و این نقش تعیینکننده شهید در اتّصال امّت به امام در نقاط عطف تاریخ است.
نقطه عطف تاریخ انقلاب در آستانه گام دوّم و نقش سردار سلیمانی در آن
سردار حاج قاسم سلیمانی، با ثبات قدم، اخلاص و مجاهدت توانست از خواصّ تاریخساز نسل اوّل انقلاب باشد که در آستانه گام دوّم نقشآفرینی کند و با شناخت صحیح تحوّل و تکامل تاریخی انقلاب در آستانه چهل سالگی آن، آنچه بهعنوان غرض بیانیه گام دوّم انقلاب مطرح گردیده است را در عمل دنبال کند. ایشان با تقویت جبهه مقاومت به خصوص در جریان قریب به یک دهه مبارزه با داعش؛ اوّلاً در انتقال الگو و ارزشهای انقلاب اسلامی به جهان اسلام که لازمه جدّی ورود به مرحله الگوسازی انقلاب اسلامی در جهان اسلام است، نقش جدّی ایفا نمود.
ثانیاً با تربیت نسل دوّم انقلاب در میدان عملی جهاد و مبارزه و شکلدهی جریان مدافعان حرم، وظیفه انتقال آرمانهای انقلاب از نسل اوّل انقلاب به نسل دوّم را به عهده گرفت و این تربیت نسل را نه تنها در میان مردم ایران بلکه در جوانان امّت اسلامی و جبهه مقاومت تربیت کرد. نسل دوّمی که مخاطب بیانیه گام دوّم انقلاب هستند، و هنوز توسط بسیاری از مسئولان کشور، به آنها اعتماد نمیشود و وارد میدانهای مسئولیتهای خطیر انقلاب نمیشوند، وارد عرصه مبارزه شدند و در جریان جهاد علیه داعش توانمندی خود را در یکی از حیاتیترین عرصههای مبارزه انقلاب نشان دادند و با تقدیم جان خود، شهید حججیها را بعنوان اسوهها و اسطورههای نسل دوّم انقلاب همانند همّتها و باکریهای نسل اوّل انقلاب ارائه کردند. تا به این وسیله در انتقال ارزشها و آرمانها و روح حقیقی انقلاب به نسل دوّم در این نقطه عطف تاریخی نقش بیبدیل و مثالزدنی ایفا نمایند. امّا سردار سلیمانی در تمهید گام دوّم انقلاب نقش سوّمی هم داشت. نقش و رسالتی تاریخی که با شهادت ایشان میسّر گردید.
تاریخسازی شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی در گام دوّم انقلاب
شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، در آستانه سالروز قیام ۱۹ دیماه و چهلم این شهید گرانقدر که مصادف بود با ۲۲ بهمنماه، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و سالروز صدور بیانیه آغاز گام دوّم انقلاب، زنجیره آخر و حلقه جاویدان تلاش ایشان برای ورود انقلاب اسلامی به گام دوّم خویش است.
شهادت ایشان تداعیکننده شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در تحقّق گام اوّل انقلاب، و حقیقتاً همانند آن «از الطاف خفیّه الهی» بود که در آغاز گام دوّم انقلاب به ملّت ایران عنایت گردید.
سردار شهید، الگوی مجسّم ارزشهای انقلاب اسلامی بود. از ایمان و اخلاص تا مجاهدت و انقلابیگری، از یاری مظلومان و مستضعفان تا استکبارستیزی، از اشداء علی الکفّار تا رحماء بینهم و از دغدغه منافع ملّی تا مصالح امّت اسلامی و مهمتر از همه، از ولایتپذیری و تبعیّت محض از ولی فقیه زمان تا ولایت و محبّت اهل بیت(ع) و آن چیزی بود که باید حیات طیّبه انقلاب اسلامی برای گام دوّم انقلاب را مانند روحی تازه بر پیکره امّت انقلاب اسلامی میدمید. شهید، با شهادت خویش از یک سو با فانی نمودن خویش، به حیات طیّبه الهی نائل میشود و به مقام «عند ربّهم یُرزقون» میرسد.
از سوی دیگر با این حیات طیّبه در همین عالم زنده میماند تا دیگران را دستگیری کند و به این حیات متعالی دعوت نماید. و از سوی دیگر با داغ خویش، آنان که به او ملحق نشدهاند را در آرمان و باورهای خویش و در حیات طیّبه خویش فانی میکند و از این طریق روح الهی خویش را در وجود آنها جاری میسازد. و این عمیقترین اثر شهید در تاریخسازی و تمدّنسازی است.
معجزه حضور دهها میلیونی در تشیع سردار سپهبد، شهید حاج قاسم سلیمانی در یک هفته به صورت مستمر و پیاپی در سراسر ایران، ثمره روح عظیم و زنده ایشان بود و جز این که روح عظیم او قلوب هشتاد میلیون ایرانی را فتح کرد و همه در فراق او سوختند و با آرمان او در آمیختند، هیچ تحلیل دیگری در فهم این عظمت نمیتوان داشت.
این حضور و وحدت، نمونهای از القاء روح جمعی و حیات طیّبه و تحقّق امّت حقیقی بود که در سایه اخلاص توحیدی و ولایتمداری سردار شهید محقّق گردید. و در این ارتباط روحانی شهید با مردم ایران، این ارزشهای انقلاب بود که در جامعه بروز و ظهور متعالیتری یافت. استکبار ستیزی امّت، در سایه عشق به سردار استکبار ستیز انقلاب، به اوج رسید، دو دلیها و ترسها از قدرت موهوم و پوشالی آمریکا به شجاعت بدیل شد، رخوتها و یأسها به نشاط و مجاهدت و امید بدیل گشت و این همه چیزی نیست جز تجلّی روحانی و جلوه حیات حاج قاسم سلیمانی در جامعه خویش.
و اینها همه در سایه جاری شدن حیات انقلاب اسلامی از طریق تبعیّت و ولایتمداری ایشان از امام راحل و مقام معظّم رهبری و القاء روح انقلاب و آرمانها و ارزشهای انقلاب در وجود ایشان بود و ایشان واسطهای شد که دیگرانی که در این سطح از فهم آرمانها و ارزشهای انقلاب و در این افق از ولایتمداری نیستند، به واسطه ایشان به این مقام راه یابند. واسطهگری که نقش تاریخساز این شهید در تحقّق رابطه امام و امّت در گام دوّم انقلاب اسلامی و راهیابی به سطح عالیتری از حیات طیّبه در گام دوّم انقلاب برای جامعهسازی و تمدّنسازی در این گام خواهد بود.
به تعبیر رهبر معظّم انقلاب؛ «یک فصل دیگر در مورد شهید سلیمانی، برکات این شهادت عظیم است. امروز در مقابل آنچه او سرمنشأ آن شد و برای کشور بلکه برای منطقه به وجود آورد…کار بزرگی انجام شد، قیامتی به پا کرد. معنویّت او، شهادت او را این جور برجسته کرد؛ این بدرقههای ایرانی و آن بدرقههای عراقی؛ در کاظمین، در بغداد، در نجف، در کربلا چه کردند با این پیکر اِرباًاِربا! از روح مطهّر او، از اعماق دل تشکّر میکنیم. شهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همهی دنیا کشید. عدّهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده -البتّه عدّهای هم سعی میکنند که این اتّفاق بیفتد- [امّا] شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است؛ دیدید چه خبر شد در تهران؟ دیدید چه خبر شد در شهرهای دیگر؟ … شهید سلیمانی چشمهای غبارگرفته را باز کرد با این شهادت. دشمنان در مقابل عظمت ملّت ایران احساس خضوع کردند؛ ممکن است به رو نیاوردند امّا چارهای ندارند.» [۱۰].
پینوشتها:
[۱] یادداشت پیش رو بخشی از یادداشت «انقلاب اسلامی حقیقتی زنده و بالنده» در تحلیل بیانیه گام دوّم انقلاب اسلامی، با ضمیمهای درباره شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی است که در شماره چهارم نشریه تأملات رشد مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام منتشر شده است. علاقهمندان میتوانند این ویژهنامه را از طریق فروشگاه اینترنتی رشدا به نشانی rushda.ir خریداری نمایند.
[۲] رهبر معظم انقلاب، بیانیه گام دوّم انقلاب اسلامی.
[۳] شهید مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، ج ۱.
[۴] لا تصلح عوامّ أمّتی إلاّ بخواصّها.
[۵] رهبر معظّم انقلاب، بیانات در اجلاس اساتید جهان اسلام و بیداری اسلامی، ۱۳۹۱/۹/۲۱
[۶] رهبر معظّم انقلاب، بیانات در اجلاس اساتید جهان اسلام و بیداری اسلامی، ۱۳۹۱/۹/۲۱
[۷] رهبر معظّم انقلاب، بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در مورد خواص و عوام، ۱۳۷۵/۳/۲۰.
[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۹.
[۹] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۷۰.
[۱۰] رهبر معظّم انقلاب، بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت قیام ۱۹ دیماه و شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ۱۳۹۸/۱۰/۱۸.
پیاده سازی و اجرا : ابراهیم جعفری